نخستین زمزمههای شکلگیری سامانههای دانلود قانونی کتابهای الکترونیک و صوتی، در زمانه عسرت کتاب و کتابخوانی بود که مطرح شد؛ خیلیها رونق گرفتن چنین سامانههایی را تنها راه نجات بازار بیسروسامان و نوشدارویی میدانستند که میتواند پیش از مرگ، یار مهربان کمجان را به زندگی بازگرداند. تا اینجای کار، همه چیز سر جای خودش بود؛ کتابخوانها غر میزدند سر ملت که چرا کتاب نمیخوانید و آنها در توجیهاتشان میآوردند که حوصله چشم دوختن بر نسخههای کاغذی را ندارند و از همین رو بود که گمانهزنیها به موفقیت چنین سامانههایی رای میداد که قرار بود نسخههای الکترونیک و صوتی را برای فراریها از نسخههای چاپی عرضه کنند. حالا اما از کاروان چه مانده است جز آتشی به منزل؟! البته که نمیتوان منکر تاثیرات مثبت چنین سامانههایی هم بر بهینهسازی و تسهیل روند انتشار و فروش کتابها و هم برمیزان مطالعه بخصوص مطالعه شنیداری شد، اما اخیرا خبرهایی از یکی از این سامانهها به گوش میرسد که میتواند نقض غرض باشد و ویرانگر. اما ماجرا از چه قرار است؟
حتی اگر از آنها باشید که سال به سال کتابی دست نمیگیرید و با مطالعه میانهای ندارید، بعید است آنها را نشناسید. این را میشود به حساب قدرت تبلیغات گذاشت. اگر گذرتان به مترو افتاده باشد، حتما یک سعدی خندان و یک آل احمد اخمو و تعدادی هم آنتوان چخوف متفکر را دیدهاید که سر راهتان سبز میشوند در حالی که یک گوشی موبایل به دست دارند و صفحهاش را سوی ما گرفتهاند و از این پیغامهای شنگولی مخابره میکنند که «با سعدی در مترو» یا از این دست شعارهای کول و مفرح. وقتی حجم گسترده تبلیغات محیطی و مجازی «فیدیبو» به عنوان یکی از سامانههای دانلود قانونی کتابهای الکترونیک و صوتی را میبینیم میتوانیم به این فکر کنیم که لابد، کتاب دیگر جزو کالاهای لوکس و غیرضروری در جامعه ما نیست و شاید بازگشت سرمایهای در کار است که میتوان چنین تبلیغاتی را برایش راه انداخت. صورت مساله اما این است که فیدیبو، کتابها را با ۵۰درصد تخفیف میفروشد و حقی هم در این میان به ناشران میدهد و علاوه بر این در فهرستش با کلی کتاب مواجهایم که میتوانیم رایگان دانلودشان کنیم. پس هزینه چنین تبلیغاتی که حتی امروز برای بسیاری از خدمات و کالاهای پولساز و پررونق هم در سطح شهر به چشم نمیخورند، از کجا تامین میشود؟
پرفروشهای غیرمجاز
این پرسشها باقی بود تا اینکه اخیرا سروصدای چند ناشر علیه سامانه فیدیبو بلند شد. ماجرای اعتراض آنها، آنطور که خودشان میگفتند به فروش نسخههای فاقد مجوز از برخی آثار ناشران مربوط بود.
شاید به چشم شما هم خورده باشد که مدتی است فیدیبو، کتابهایی را برای فروش در اختیار گذاشته که این کتابها را ناشران پیش از فیدیبو منتشر کردهاند. این در حالی است که این سامانه از ابتدا قرار بود کتابهای ناشران را به فروش بگذارد نه اینکه خودش اقدام به تولید کتاب و فروش الکترونیکی آنها بکند. ماجرا از اینجا پیچیدهتر میشود که بدانیم کتابهایی از این دست که فیدیبو منتشرشان کرده، فاقد مجوز هم هستند. مثلا مدیر موسسه انتشارات کولهپشتی در این باره با خبرگزاری مهر درد دل کرده و گفته: «ما مدتی است که بر سر نوع قرارداد فیدیبو با موسسه خودمان با این مرکز دچار چالش هستیم و در نهایت نیز به توافق نرسیدیم اما جالب است که میبینم کتاب پر فروش موسسه من یعنی کتاب «بازگشت» اثر هشام مطر با ترجمهای عجیب در این سامانه بارگزاری میشود. جالب این است که وقتی پیگیر میشوم میبینم کتابی که نسخه دیجیتالش در حال فروش است نه فیپا دارد و نه شابک و بالطبع مجوزی هم برای انتشار آن وجود ندارد. آثار دیگری هم از ناشران دیگری با این مساله روبهرو شدهاند. در واقع فیدیبو نام مترجمانی را به روی آثار درج کرده که مشخص نیست وجود خارجی دارند یا خیر ولی مهمتر از این مساله عرضه کتابهایی است که به نظر میرسد بدون مجوز هستند». اباذر رضانیا ادامه داده: «سامانه صدور فیپا در کتابخانه ملی در این زمینه میتواند شهادت دهد که این کتابها آیا وجود خارجی دارند که نسخه الکترونیکی آنها به فروش میرسد یا خیر.»
خوشخوراک هم هستند دوستان!
به فهرست کتابهایی که ظاهرا مجوز قانونی اخذ نکرده و در فیدیبو به اشتراک گذاشته شدهاند نگاهی بیندازید، به نکته عجیبی پی میبرید؛ اغلب این کتابها، جزو پرفروشترین آثار ناشرانی هستند که آنها را به صورت قانونی منتشر کردهاند. برخی ناشران میگویند حدود یک سال است اگر ناشری کتاب خارجی پرفروشش را به فیدیبو ندهد، آنها خودشان دست به کار ترجمه میشوند و نتیجه را در سامانهشان میفروشند. البته در این میان باوری هم هست که میگوید فیدیبو اقدام به بارگزاری و فروش آثار پرفروش بازار کتاب با ترجمههایی کرده است که به نوعی بازنویسی از ترجمه ناشران به شمار میرود. شواهد حاکی است آثاری چون «سیزده دلیل برای اینکه»، «دختری که رهایش کردی» و «هنر عشق ورزیدن» نیز با چنین مسالهای مواجه شدهاند و ناشران دیگری نیز که نتواستهاند با این شرکت به تفاهمی برای عرضه آثارشان دست پیدا کنند نیز رفته رفته در حال مواجهه با این اتفاق هستند. از اینروست که در رفتار اخیر این سامانه دانلود کتاب، به نوعی سودجویی به چشم میخورد. و الا چه دلیلی داشت در این میان این سامانه تنها از کتابهای پرفروش سراغ بگیرد؟
نیازی به مجوز ندارند
مدیر انتشارات کولهپشتی معتقد است ظاهرا این فقط ناشران غیردیجیتال هستند که باید برای انتشار نسخههای فیزیکی در مسیر اخذ مجوز قرار بگیرند و فیدیبو میتواند بدون مجوز هر کاری میخواهد بکند.
البته ماجرا از این قرار است که فیدیبو از انجا که تحت نظارت قوانین حاکم بر رسانههای آنلاین است و نه زیر نظر اداره کتاب، بر اساس ساز و کارهای موجود نیازی هم برای اخذ مجوز انتشار کتاب در سامانهاش ندارد. بنابراین به نظر میرسد، به جای اینکه ناشران معترض از فیدیبو بخواهند که این کارش را تکرار نکند، بهدنبال اعتراضی از مجرایی دیگر باشند؛ این که ساز و کار انتشار کتاب در رسانههای آنلاین، تغییر کند و سفت و سختتر شود. مسئولین «فیدیبو» گفتهاند در آینده در پاسخ به اعتراض ناشران سخن خواهند گفت.
منبع: جام جم