از همان پارکینگ مشخص است بازار فضای متفاوتی با سایر ساکنان مجتمع فناوری شریف در خیابان حبیبالهی دارد، ماشین سادهای که در پارکینگ پارک شده هیچ سنخیتی با چند خودرو شاسیبلند ته سالن خالی ندارد ولی بازار تنها ساکن ساختمان است که لوگویش را بالای محل پارکش نصب کرده تا پرچم ساده و پرافتخاری از هویت صاحبانش باشد. حسام آرماندهی در صبح سرد زمستانی در را بیشتر با حالتی غافلگیرشده به روی ما باز میکند و با خنده توضیح میدهد اگر میخواهیم از تیم بازار عکس بگیریم تیمی در کار نیست:«به هر حال فصل امتحانات است و شما وقتی یک استارتآپ دارید باید بین آدم کارمند و آدم کارآمد یکی را انتخاب کنید!»
همینطور که منتظریم چای دم بکشد درباره ساختمان میپرسیم و میگوید قیمت یا تسهیلات تفاوتی با ساختمانهای دیگر ندارد، هرچند قرار است این پروژه با امکانات رفاهی دیگر تکمیل شود:«فکر کنم ما اولین شرکتی بودیم که به این ساختمان آمدیم، چون قراردادمان در دفتر قبلی تمام شده بود و نمیتوانستیم صبر کنیم که حتما ساختمان کاملا راهاندازی شود. شاید مهمترین فایدهاش برای ما این است که تحت نام دانشگاه شریف درگیری کمتری با نهادهای نظارتی متعدد حوزه تجارت داریم که خودش حسن بزرگی است.»
لیکن همه هم باور ندارند کافه بازار از فرصتهایش به درستی استفاده میکند و توانش همپای بازار هدفش که گوشیهای هوشمند ایرانی هستند، رشد کرده است. مهمترینش هم اینکه اگر واقعا این فرآیند عرضه برخط نرمافزاری تا این حد به صرفه است چرا به سراغ سایر سیستمهای عامل و مشتریان آنها نرفتهاند؟ مثلا iOS متعلق به شرکت اپل. پاسخ آرماندهی به این جریان کم و بیش به شناختش از مشتری ایرانی بازمیگردد:«شکل تجارت ما مبتنی بر مبالغ اندک از مشتریانی انبوه است و توان خرید مشتری در این میان برای ما چندان ترجیحی ندارد. کاربران iOS برخلاف اندروید در ایران عموما جمعی محدود ولی متمول هستند که با الگوی تجاری ما سازگاری ندارد. نمیتوان ملاحظات فنی حول این سیستمعامل را هم البته از نظر دور داشت. همین بازار اندروید به سرعت در حال بزرگ شدن است و هنوز نیاز به تنوع دادن به تجارتمان را احساس نمیکنیم.»
قدمزنان که از طبقه خلوت بالایی به پایین میرویم، دفتر طبقه پایین به تدریج از کارکنان خندانتری پر میشود که هنوز غبار اضطراب امتحانی را بر چهره دارند. به اتفاق امیر لطیفی گپ زدن را ادامه میدهیم و بالاخره پرسش همیشگی مطرح میشود که چرا نباید یک فروشگاه نرمافزاری مانند بازار با تولیدکنندگان گوشی همکاری کند؛ مثلا آن چندتایی که هنوز در ایران دفتر نمایندگی دارند یا حتی تولیدکنندگان ایرانی.
در مورد تولیدکنندگان ایرانی که بازاریها دلخوشی چندانی به آنها ندارند، حسام ماجرایی را تعریف میکند که چطور یکی از آنها بدون اجازه اپلیکیشن بازار را روی گوشیهایش قرار داده و چون نرمافزار آپدیت نمیشده کلی مشکل ایجاده کرده و قضیه حتی تا پای شکایت هم پیش رفته ولی بحث را اینطور جمعبندی میکند :«هنوز تولیدکننده بالغ ایرانی نداریم ولی درباره نامهای تجاری بینالمللی حاضر در ایران پیشنهاداتی وجود داشته که به علت بسته بودن فضای موجود به نتیجه نرسیده است. هرکسی با ما کار کرده باشد میداند که علاقهای به بسته کار کردن نداریم و معتقدیم فرصتهایی که در فضای آزاد برایمان مطرح است جذابتر از آن است که فقط فروشگاه یک برند شویم. شاید آنها فقط در کوتاهمدت موفقتر باشند.»
برای مشاهده متن کامل این گزارش به سایت ماهنامه پیوست مراجعه کنید.