گفتوگو با کیهان اصغری، معاون مهندسی مسیریاب بلد درباره یکی از کمپینهای پرحاشیه این اپلیکیشن
بازار مسیریابها در اکوسیستم استارتاپی ایران به شدت داغ شده؛ این روزها شهروندان شهرهای مختلف بهویژه کلانشهرها برای مسافتهای کوتاه هم دست به دامن گوشیهای هوشمندشان میشوند؛ از گوگلمپ قدیمی گرفته تا ویز و بلد و نشان و بسیاری اپلیکیشن دیگر، دیگر شهرها را بدون راهنماهای همهچیزدان نمیتوان درنوردید. بلد، که مسیریاب زیرمجموعه هلدینگ هزاردستان است با نصب بالای ۳ میلیونی که گرفته یکی از رقبای جدی این بازار است. اپلیکیشنی که بیلبوردهای تبلیغاتیاش در روزهایی که اینترنت قطع بود حاشیههای زیادی برایش درست کرد. بیلبوردهایی که بر ناتوانی ویز تاکید داشت و کاربران عصبانی از قطعی اینترنت، دقدلیهای خود را سر این تبلیغات خالی کردند. اما حالا یکی از مدیران ارشد این مسیریاب میگوید؛ این تبلیغات خیلی پیشتر از قطعی اینترنت و صرفا با تاکید بر ویژگیهای بومی این اپلیکیشن طراحی شده بودند. هرچند که او هم اذعان دارد همزمانی رونمایی از این کمپین با اتفاقاتی که در کشور رخ دهد، چیزی نبوده که آنها از آن خوشحال باشند.
یکی از نقدهایی که به مسیریباهای داخلی وارد میشود این است که توجه به باازر این حوزه بیشتر ناشی از واکنش است تا استراتژی. یعنی توجه دولت به این بازار باعث شده که عدهای به سمت آن هجوم بیاورند. این نقد را چقدر وارد میدانید؟
اصلا اینگونه نیست. در واقع ما و شرکتهای دیگر با افزایش استفاده مردم از تاکسیهای اینترنتی از یک سو و افزایش ضریب نفوذ اینترنت موبایل و همچنین بیشتر شدن خدمات آنلاین به این بازار توجه کردهایم چرا که با این تغییرات مردم کمکم به استفاده از نقشه آنلاین هم روی آوردند. در این میان به دلیل استفاده از تاکسیهای اینترنتی، استفاده از مسیریاب بیش از نقشه مورد توجه قرار گرفت و همین باعث شد تا شرکتها به سمت توسعه مسیریابها بروند. البته ما در کافهبازار از مدتها قبل روی این بازار کار میکردیم.
اینکه مردم به دلیل افزایش ضریب نفوذ اینترنت کمکم به سمت استفاده از مسیریابها آمدند درست است. اما در یک دوره حاکمیت و دولتیها روی مقابله با مسیریاب ویز زیاد تاکید و حتی حمایتهایی برای شرکتهای داخلی تعریف کردند که چنین ماموریتی انجام شود. این روزها در تبلیغات خود بلد هم چنین تقابلی دیده میشود. به عبارتی واکنشی بودن توجه استارتاپها به بازار مسیریاب چنین پیشزمینههایی هم دارد…
قاعدتا مجموع این عوامل باعث شده که آدمها فکر کنند این توجه واکنشی است. اما حمایتهای دولتی یا هرچه اسمش باشد بحث تازهای است. ما که بلد را دیروز شروع نکردهایم. اصولا چنین برنامههایی یک روزه و یکماهه قابلیت راهاندازی ندارند.. ما چند سال هست داریم روی این پروژه کار میکنیم و به هیچوجه به این فکر نکردهایم که موفقیت ما به این حمایتها بستگی دارد یا در صورت فیلترشدن ویز ما رشد خواهیم کرد. مزیت سرویسهای بومی به سرویسهای بینالمللی در همهجای دنیا مشخص و واضح است و ما اگر امیدی به جذب کاربر برای خودمان تعریف کرده باشیم روی همین مزیتهاست نه حمایتها یا برنامههایی که دولت در این زمینه برای محدود کردن یک سرویس بینالمللی ممکن است داشته باشد. خیلی جاهای دنیا سرویسهای بومی توانستهاند سرویسهای جهانی را پشت سر بگدارند.
به خصوص این بحث در سرویس نقشه خیلی جدی است. اینکه کدام پمپبنزین برای مثال بنزین سوپر یا گاز هم دارد چیزی نیست که گوگلمپز یا ویز بهراحتی بتواند آن را مشخص کنند. شاید اطلاعاتی که کاربران به این برنامهها اضافه میکنند بتواند کمک زیادی به بهینهشدن دادههای آنها بکند اما در نهایت برای کاربری که میخواهد دقیقا بداند تا پمپبنزین بعدی چقدر راه دارد که مبادا گرفتار ماجرای تمام شدن بنزین شود، دادههای دقیقتری نیاز است که سرویسهای بومی با دسترسیهایی که به اطلاعات شهری دارند میتوانند آنها را ارائه بدهند. با اینکه ویز و گوگلمپز ممکن است در گوشی کاربران باشند اما در این کشور به شکل واقعی حضور ندارند و این فرصتی است که ما از آن میتوانیم استفاده کنیم؛ نه اینکه بخواهیم از حذف شدن آنها از گوشی کاربران بهرهای ببریم.
ببینید رقیب رقیب است. ما انکار نمیکنیم که ویز رقیب ماست. همهجای دنیا هم شما برای رقابت از ابزارهای مختلف استفاده میکنید. کلوچه نوشین اگر بداند جایی مزیتی نسبت به کلوچه نادری دارد در تبلیغاتش از آن استفاده میکند. اصلا صحبت حذف رقیب نیست، این اقتضای رقابت است. این رقابت بین رقبای داخلی هم وجود دارد. حرفی که ما میزنیم این است که ما برخی ویژگیها داریم که ویز یا گوگلمپز ندارند. حالا در تبلیغات نمیشود همه اینها رو توضیح داد و باید به زبان کنایه و گرافیک گفته شود.
چنین مزیتهایی برای یک بیزنس پرخرج مثل مسیریاب چقدر واقعی است؟
همین حالا میتوانید این مزیتها را در بلد و حتی در مسیریابهای رقیب ما مشاهده کنید.شما میتوانید فاصله تا یک رستوران را به شکل حدودی بدانید و مسئلهای پیش نیاید؛ اما فاصله حدودی تا یک بیمارستان یا یک پمپبنزین میتواند برای افراد ریسکهای زیادی ایجاد کند. ادعایی که داریم این است که به عنوان مسیریاب بومی، چنین مزیتهایی را میتوانیم برای کاربرانمان تعریف کنیم. این هیچ ربطی به حمایت دولت یا برنامههای حاکمیت برای محدود کردن یک نرمافزار ندارد. در واقع ما جایی مزیتمان را تعریف کردهایم که نمونههای جهانی اصلا برنامهای برای آن ندارند. برای نمونه پلاک خانهها را ما میتوانیم روی مسیریابمان نشان دهیم که این یک ویژگی بومی است و یویژگی بسیار مهمی هم است که برای کاربر اهمیت زیادی دارد. به نظرم شرکتهای بومی امکانهایی دارند که سرویسهای بینالمللی ندارد. سرویس بومی میتواند به کمک شهرداری به کاربرش اعلام کند که مثلا فردا در یک بازه زمانی مشخص یک مسیر مسدود است.
اما در سرویسهای بینالمللی باید ده کاربر دچار سردرگمی شوند و این موضوع را اطلاع دهند تا نرمافزار نفر یازدهم را به یک مسیر جایگزین بفرستد. یا در حملونقل عمومی ما میتوانیم دیتاهای خوبی به کاربرانمان بدهیم. اینکه مسیرهای پیاده و اتوبوس را بتوانید با دقت به کاربر بدهید تاثیر بسیار زیادی در ترافیک خواهد گذاشت. برخی جاهای تهران در کنار اتوبانها هم مسیر پیادهروی دارند؛ این چیزی است که کمتر نمونه جهانی دارد. خب مسلم است که یک مسیریاب بومی که این موارد را هر روز رصد میکند و مهندسان آن زندگیشان در این فضا جریان دارد می تواند آن ها را تبدیل به مزیت خود بکند.
اما در بیلبوردهایتان کجسلیقگی کردید که اینقدر گلدرشت روی نابلدی ویز تاکید کردید.
ببینید رقیب رقیب است. ما انکار نمیکنیم که ویز رقیب ماست. همهجای دنیا هم شما برای رقابت از ابزارهای مختلف استفاده میکنید. کلوچه نوشین اگر بداند جایی مزیتی نسبت به کلوچه نادری دارد در تبلیغاتش از آن استفاده میکند. اصلا صحبت حذف رقیب نیست، این اقتضای رقابت است. این رقابت بین رقبای داخلی هم وجود دارد. حرفی که ما میزنیم این است که ما برخی ویژگیها داریم که ویز یا گوگلمپز ندارند. حالا در تبلیغات نمیشود همه اینها رو توضیح داد و باید به زبان کنایه و گرافیک گفته شود.
ببینید بحث اقتضائات رقابت و حتی شیطنتهای رقابت برندهایی چون بنز و بیامو برای همه روشن و واضح است. چیزی که منتقدان در باره این تبلیغات مطرح کردند این بود که در روزهایی که اینترنت قطع بود؛ مسلم است که ویز یا هر مسیریاب خارجی دیگری کار نمیکرد و استفاده از این موقعیت که به دلایلی دیگری ایجاد شده بود برای نواختن رقیب کار جوانمردانهای نبود. درواقع زمانسنجی چنین تبلیغاتی نامناسب بوده است.
ببینید بلیبوردهای ما همان جمعهای که بنزین گران شد رفت بالا. راستش این بیلبوردها باید روز دوشنبه هفته قبلش میرفت بالا که به دلیل ناهماهنگیهایی که در چاپ و رزرو بیلبوردها پیش آمد افتاد روز جمعه…
نکند شما خبر داشتید که اینترنت قرار است قطع شود؟!
کاش خبر داشتیم و اینقدر دچار دردسر نمیشدیم! راستش هر کسی در کار تبلیغات باشد میداند که کمپین تعریف کردن و بیلبورد بالا بردن کار یک هفته و دوهفته نیست. شما باید چند ماه روی این جزئیات کار و با شرکتهای مختلف هماهنگی کنید. اینگونه نیست که صبح جمعه ما دیدهایم اینترنت قطع است و دو ساعت بعد بیلبورد طراحی کرده و برده باشیم بالا! اصلا اینترنت روز بعدش قطع شد. ماهها زمان نیاز است برای طراحی و اجرا و فیدبک گرفتن و تحقیقات بازار و ایدهپردازی و تغییرات و… بحث مجوزها هم که دیگر جای خود را دارد. این بیلبوردها حاصل کار ماهها تلاش بچههای بلد است. حالا اینکه این خوششانسی ما بوده یا بدشانسی که چنین همزمانی پیش آمده را برعهده کارشناسان میگذاریم.
به نظرم بدشانسی بوده! بداشانسی بزرگی هم بوده.
ببینید ما یک کسبوکار هستیم که برنامه ریزیهایمان بلندمدت و براساس اولویتهایی است که در خود کسبوکار تعریف میشوند. ما بر اساس رخدادهای پیشبینیناشده برنامهریزی و کار نمیکنیم. ممکن است اتفاقی بیفتد که برای ما نتیجه خوبی هم داشته باشد اما اصلا ما به آن فکر نکرده باشیم یا حتی بالعکس. به نظرم کسبوکار اگر قرار است بزرگ شود باید فارغ از چنین موقعیتهایی که ممکن است برای آن بدشانسی یا خوششانسی بیاورد برنامهریزی کند و به جلو برود. قطعی اینترنت اصلا چیز خوشایندی نبود اما چیزی که ما را دلگرم کرد این بود که توانستیم در آن روزها در حدی که از دستمان برمیآمد کار آدمها را راه بیندازیم.
اگر الان به شما بگویند که اگر یک بار دیگر به عقب برگردید و بدانید که اینترنت قطع میشود چنین بیلبوردی را بالا میبرید؟
ببنید اگر بخواهم بیزنسی جواب بدهم باید بگویم ما کار خودمان را باید پیش ببریم. اما خب میدانیم که اینجا مردم به خاطر این مسئله رنج و گرفتاری زیادی کشیدهاند و الان هم ناراحت هستند کماکان. شاید اگر میدانستیم که قطعی اینترنت رخ میدهد که هم مردم و جامعه و هم کسبوکارها بسیار صدمه میبینند تصمیم دیگری میگرفتیم. اما میدانیم هرکسی یک روز در کار تبلیغات بوده باور دارد که ما چند ماه پیش این کمپین را کلید زدهایم و روز جمعه که بالا رفت هم نمیدانستیم که قرار است فردایش اینترنت قطع شود و حتی وقتی متوجه هم شدیم تصورمان این بود یک روز بعد دوباره وصل میشود. در واقع پیام بیلبوردها این نبود که چون اینترنت قطع است ما از ویز بهتریم… نه! ما با این بیلبوردها روی مزیتهایی مانور دادیم که من توضیح دادم چرا ما داریم و چرا خارجیها نمیتوانند داشته باشند.
یک نقد دیگری که به بلد وارد میشود این است که شرکت مادر آن که مالک کافهبازار است ظرفیتهایی را در جستجو یا تبلیغات صفحه اول کافهبازار برای آن مهیا میکند که رقبا از آن بیبهرهاند. این نقد را چقدر وارد میدانید؟
ببینید ما از شرکت مادر خود بودجهای گرفتهایم که یک محصول را به بهترین شکل توسعه دهیم. ما میخواهیم یک مسیریاب قدرتمند باشیم که ترافیک تهران را کم و رفتوآمد در شهرها را راحتتر کنیم. این چیزی نیست که صرفا با حساب باز کردن روی تبلیغات در کافهبازار میسر شود. هر اپلیکیشنی میتواند در کافه بازار دیده شود و شاید نصب گرفتن و رشد کاربران یک اپلیکیشن را نسبت دادن به چنین ظرفیتی، چندان تحلیل درستی نباشد. کاربران اپلیکیشنهای زیادی روی گوشیهایشان دارند که یک بار هم از آنها استفاده نکردهاند.
منبع: آیچیزها