شاید برای اولین بار بعد از حضور ۴ تیم ایران در هفته جهانی کارآفرینی در لیست ۱۵ برنده استارتاپ بتل باشد که که اسم ایران و استارتاپهای ایران در تمام دنیا شنیده میشوند. این موضوع به خودی خود توجه زیادی را به بازار ایران جلب میکند و این موضوع میتواند برای تمام استارتاپهای ایرانی مفید باشد. به عبارت دیگر درهای بازاری که بیشتر شبیه به یک جعبه سیاه بود و کسی از محتویات آن خبر نداشت برای دنیا گشوده میشود و با بازشدن درها و حضور شرکتهای خارجی در ایران، میتوانیم امیدوار باشیم که در چند سال آینده سرمایهگذاریهایی در این حوزه داشته باشیم.
این اعداد اگر درست محاصبه شده باشند که محل هیچگونه بحثی نیست. ولی حتی اگر این اعداد هم درست نباشند نکته مهم این گزارش بالا بردن ارزش استارتاپهای ایرانی از نظر ارزش سهام است. که این موضوع هم میتواند برای افرادی که قصد دارند در پروسه ورود به بورس و یا ادغام شدن با شرکتهای بزرگتراز استارتاپ خودشان خروج کنند مفید باشد. همچنین این گزارش راه را برای قیمتگذاری درستتر و بالاتر استارتاپهای ایران که نیاز به جلب سرمایه دارند باز میکند. چرا یک استارتاپ ایرانی باید ۸۰ درصد از سهام خودش را به قیمت ۲۰۰ میلون تومان بفروشد؟ چرا یک استارتاپ ایرانی باید ۵۰ درصد سهامش را تنها ۲۵۰ میلیون تومان بفروشد؟
اینها اعداد و ارقامی هستند که برای خرید و فروش خیلی از استارتاپهای ایران که برای توسعه نیاز به سرمایه داشتن طی یک سال گذشته رد و بدل شدهاند. به نظر شما اگر اعداد ۱۵۰ یا ۸ یا ۳ میلیون دلاری برای استارتاپیهایی مثل شبکه تبلیغات، کافه بازار و یا دیجیکالا غیر واقعی به نظر میرسند اعداد ۲۰۰ و ۲۵۰ میلیون تومانی برای استارتاپهای دیگر اعداد مناسبی هستند؟
به عنوان کارآفرینی که حدود ۴ یا ۵ سال پیش، استارتاپ قبلیاش به دلیل عدم دسترسی به سرمایه متوقف شد، از اینکه ارزشگذاری استارتاپها بالا برود و استارتاپها به راحتی بتوانند سرمایهای که برای توسعه نیاز دارند را خیلی ساده و با اختصاص سهام کمتری به سرمایهگذارها، تامین کنند نه تنها ناراحت نمیشوم بلکه به عنوان یکی از فعالان این حوزه از شنیدن این خبر خوشحال هم میشوم. به نظر من صحیح نیست که مشکلات شخصی و حسادتهای بچهگانه را وارد بازی کنیم و بدون در نظر گرفتن منافع جمعی، فقط به دلیل اعمال نظر شخصی منافع آینده خود و دیگران را زیرسوال ببریم.
نکته آخر مربوط به فرمول ارزشگذاری استارتاپها است. یک شرکت تا زمانی که پروسه valiuation یا ارزشگذاری را تجربه نکرده باشد حتی اگر روزانه ۱۰ میلیارد تومان هم فروش داشته باشد، نمیتواند قیمت واقعی خودش را اعلام کند. پس فراموش نکنیم که ارزش یک شرکت به میزان فروش آن نیست.
پروسه ارزشگذاری یک شرکت که با due deligance شروع میشود با بررسی تمام بخشهای شرکت، آینده شرکت، بازار پیش رو، تیم، فنی، تکنولوژی و خیلی چیزای دیگر ارتباط دارد. و در هیچ جای دنیا، شرکتی که این پروسه را نگذرانده باشد، امکان ارزش گذاری ندارد و معمولا این پروسه برای شرکتهایی انجام میشود که نیاز به جذب سرمایه دارند. پس طبیعی هست که ارزشگذاری یک شرکت، فقط در صورتی قابل استناد باشد که پروسه سرمایهگذاری را چه در مرحله اول و چه در مرحلههای بعدی جذب سرمایه طی کرده باشد. این دقیقا به این مضمون است که اگر قرار باشد در مورد ارزش یک استارتاپ صحبت کنیم، فقط میتوانیم در مورد استارتاپهایی صحبت کنیم که این پروسه را گذرانده و در واقع سرمایهگذاری باشد که حاضر شده روی این استارتاپها چنین سرمایهگذاریهایی را انجام دهد.
ما در آغاز راه هستیم و من به شخصه امیدوارم در سالهای آینده نه تنها آمار مربوط سه استارتاپ برتر ایران بلکه یک لیست روشن و شفاف از ۱۰۰ استارتاپی داشته باشیم که روی آنها سرمایهگذاری شده استو در آخر تاکید میکنم که فراموش نکنید که ازرش یک استارتاپ فقط به فروش آن نیست. بلکه به سرمایهای است که جذب کرده است، به علاوه خیلی از عوامل دیگر.
شایان شلیله