شاید از نگاهی تفاوت گودر و گوگل پلاس مثل تفاوت نوشتن و سخنرانی است، در گوگل پلاس و شبکههای اجتماعی دیگر٬ دیدن لیست دوستان در کنار صفحه انگار به تو القا میکند که پیش رویشان در حال سخنرانی هستی در حالیکه در گودر شما مینوشتی و حس نمیکردی جماعتی در حال گوش دادن هستند، مثل اینکه کتابی چاپ کردهای و تعداد لایکها به مثابهی تیراژ و فروش آن است.
حذف این امکان بخصوص برای مینیمال نویس های وب فارسی بسیار جذاب بود چرا که این دسته معمولا علاقه ای به سوشیال بودن ندارند. با این حرکت گوگل شاید این دسته نیز مجبور شوند کوچ کنند و جایی دیگر در گوگل٬ پلاس شوند!
ویژگیی دیگری هم گودر داشت و آن هم کارکرد گدهای یا پاتوقی قهوهخانه وارانهاش(مردانه) و سبزیپاک کردنانهاش (زنانه) بود.
در و دیوار ساده و بی آلایش با رنگ روشن نه چندان براق و ساختار مطالب بیشتر ناشفاف و رازگونهاش. حرفهایی بدون دستهبندی موضوعی یا سبکی. از هر دری سخنی: هرچیزی از هر جایی وقتی از ذهن، گوش یا چشم یک گودری میگذشت و به دلیلی خوش یا ناخوش میآمد به شکل یک پُست جدید بر زبانش جاری میشد در حلقهی یاران و همگودریها .
گودر کنج خلوت و خودمانیی بود که درآن میشد سیگار کشید، غر زد و حتی ناسزا گفت! بی آن که نگران چشمها و گوشهای نگران اخلاق جامعه (شبکه)های مجازی و در راس آنها فیسبوک بود.
اما نباید این مطلب را نیز فراموش کرد که گودر اصلاً به عنوان یک فیدخوان به دنیای مجاز آمد و وقتی آمد با کمی هم امکانات شبکهی اجتماعی وارانه آمد.
امکاناتی که تا اندازهی زیادی آن را در وب فارسی تبدیل کرده بود به مکانی برای جوکها و مینیمالهای خلّاقانه که عمدتن نویسندگانی با نامهای مستعار داشت.
گوگل فقط گودر را به کارکرد اصلیاش که همان فیدخوان بودن است برگرداندهاست و تکلیف روشن است:
گودریهای دست به قلم و وبلاگ که کارشان را میکنند و دنبالکنندگانشان همچنان فیدهایشان را در گودر میخوانند٬ اما در پلاس ابه اشتراک میگذارند.
بنظر من با کوچ کردن گودریهایفارسی نویس به گوگل پلاس٬ سطح کلاس اجتماعی این شبکهی بالاتر میرود و به خاطر تاثیرگذار بودنشان عدهی بیشتر و بهتری را به آنجا میکشند و به رقیب تازه نفس و (فعلا رها از فیلتر) فیسبوکی که کاملن در سطح حرکت کرده و در آینده ای نه چندان دور به آن عمق و رسمیّت میبخشد.